سفارش تبلیغ
صبا ویژن

چگونه فراموش کنم تورا که برای همیشه بودنت به درگاه پروردگار دعا

من خیلی چیزهارا نمیتونم فراموش کنم  هر کسی رافراموش کنم توپولو را نمیتونم من مادر اون هستم که فقط باید محبت کنم نه محبت ببینم

تورو دوست داشتن رو -با تو بودن رو ثانیه ثانیه نگرانت بودن را ولی بعضی وقتها دلم برای خودم میسوزه که چرا من باید ناراحت غصه های دیگران باشم ودیگران غصه من را نخورندمن همیشه نگران توپولویم هستم

 البته در ظاهر قضییه غمخوار دارم ولی پایه عمل هیچ کس وجود ندارد من ترس از آینده ای دارم که نمیدونم چی میشه من ترس از یک سری گرگ جماعتی دارم که حتی توی آبادی من نیستند ولی صدای زوزهایشان را میشنوم ومیدونم جز خدا هیچ کس وهیچ کس به فریادم نمیرسد ترس از کارهایی دارم که دورادور برایم انجام میدهند وفقط خدای من شاهد وناظر اعمالشان است  خوابهای آشفته ای که من رو هر شب با ناله های بلند خودم از خواب بیدار میکنه

من خدارا بالاترین قدرت میدونم قدرتی که آخر نداره یادمه زمانی که تازه به اورامان اومده بودم دوستانی که علاقه زیادی به رفتن و آزار من داشتندبدون ترس البته باتوجه به ناراحتیهای پیش اومده توی مسجد یا زمای که توی دستشویی گریه هایم را پنهون میکردم فقط خدا را صدا میزدم و جواب خیلی خوبی هم گرفتم و..................

دلم میخواد وبلاگم فقط خدا باشه خدایی که با اون بودن بهم یاد میده ترس و استرس و........کنار بزارم وفقط صبر کنم ونتیجه های طلاییش راببینم همون طور که تا الان دیدم همون معجزه هایی که توی ذهن هیچ کس نمییاد وبه من میده

دلم میخواد از بی ایمانیم براش بگم وبگم چی شد که من این جوری شدم و نمازم را ترک کردم منی که بدون نماز بیرون هم نمیرفتم و.............

خدایای خداوندا حتی یک لحظه ویک ثانیه من رو به حال خودم نگذار راضیم به رضای ت

89/11/14


اتفاق شب تولدم 29 دی 89

میخوام برم زیارت شاید دلم وابشه?Ñíå?ÂæÑ

واسه دل شکستم یه راهی پیدا بشه -میخوام برم توحرم توحرم عاشقا-میخوام کنم شکایت از دست این آدما-آی آدماآدماامان ز دست شمادل من از شیشه بود تیشه به دست شما-میخوام برم کلیسا روبیارم به عیسی-میخوام برم کلیسا شکوه کنم به موسی-میخوام برم تومعبد سر بزارم روگنبد-

میخوام کنم شکایت از این زمونه بد-

اگه قلبامونو چون گنبدی از طلاکنیم همه ی خوبیا و بدیارو صدا کنیم

میتونیم دردای همدیگمون و صدا کنیم

                                              ای کبوتر حرم بگو بگو به اون عزیز محترم

                       بگو خشکیده شده همه دریای تنم بگو خون عاشقا  ریخته توی باغچه ها                        

                                        بگو قاب عکس عشق شکسته  توی طاقچه ها    

آی آدما آدما امان زدست شما ...........................دل من از ...............................................شیشه بود

                                                            تیشه به دست شما      

زخم صورتم رو فراموش میکنم زخم بدنم رو فراموش میکنم ولی زخم دلم رو نمیتونم بعد از 7 سال فراموش کنم حتما جبرانش میکنم ÒÈæä